پژوهش سرای دانش آموزی الیگودرز

از محقّق تا مقلّد فرقهاست (مولوی)

پژوهش سرای دانش آموزی الیگودرز

از محقّق تا مقلّد فرقهاست (مولوی)

پژوهش

به نام خدا

دوستانی که مایلند به کارهای پژوهشی بپردازند

می توانند به پژوهش سرای  دانش آموزی تعلیم و تربیت

واقع در خیابان شهید عسگری کوچه ی امیرخانی یک مراجعه فرمایند

خوش آمدید

رواق منظر چشم من آشیانه توست            کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل        لطیفه‌های عجب زیر دام و دانه توست

دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد        که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست

علاج ضعف دل ما به لب حوالت کن               که این مفرح یاقوت در خزانه توست

به تـن مقصـّرم از دولـت مـلازمتت ولی         خلاصه جان خاک آستانه توست

من آن نیم که دهم نقد دل به هر شوخی     در خزانه به مهر تو و نشانه توست

تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار    که توسنی چو فلک رام تازیانه توست

چه جای من که بلغزد سپهر شعبده باز         از این حیل که در انبانه بهانه توست

سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد             که شعر حافظ شیرین سخن ترانه توست

آغاز سخن...

وبلاگ پژوهش سرای دانش آموزی الیگودرز لرستان


               

بهمن ماه






به نام خدا

معرفی کتابی خاص این روزها

        انتخاب نام و عنوان کتاب، موضوع مهمی است که بیانگر ؛ اطلاعات و ذوق و سلیقه و مهارت نویسنده و شاعر است.  نام برخی کتاب ها از مصرع شعر از شاعر مورد نظر انتخاب شده است. مثل؛ بحر در کوزه نوشته ی دکتر عبدالحسین زرّین کوب که از این بیت گرفته شده است:                 

                   "گربریزی بحر را در کوزه ای            چند گنجد؟قسمت یک روزه ای"

 یا از همین نویسنده، کتابی در شرح حال مولوی با نام؛ پله پله تا ملاقات خدا منتشر شده که از این بیت الهام یافته است:

"از مقامات تبتّل تا فنا                 پله پله تا ملاقات خدا "

      یا اگر کسی بخواهد در باره ی لطافت زندگی نیمایوشیج بنویسید، می تواند از آیه ی؛ والصّافات صفّا در داستان "پیرمرد چشم ما بود" اثر جلال آل احمد الهام بگیرد. که وقتی نیما درگذشت، جلال آل احمد قرآن رابه احترام نیما باز کرد، آمد؛" والصّافات صفّا ؛ قسم به فرشتگانی که صف کشیده اند!!"

      به همین ترتیب نام آثار بسیاری که بیانگر اتفاقی در کتاب است.شما نیز می توانید نمونه های بسیاری از این تناسب نام را در آثار متعدد بیابید. مثل؛ دا، نوشتم تا بماند، ویرانی دروازه ی شرقی، کهنه سرباز،  همپای صاعقه،  شکست دندانقان، پا به پای آفتاب، یک ساغر از هزار، از پاریز تا پاریس، مثل چشمه مثل رود، از بودن و سرودن و.....


     

 

حالا چندی است به طور اتفاقی، نام کتابی روی میز امانت کتاب ها در پژوهش سرا جلب توجّه می کند. متناسب با این روزهای انقلابی، کتاب؛ " شاه بی شین" نوشته ی محمد کاظم مزینانی

     به انتخاب نام، حساس می شویم و کتاب را تورّقی می کنیم شرح گوشه هایی از زندگی آخرین پادشاه حکومت پادشاهی ایران که به نثری زیبا و شیوا نگاشته شده است.

   اسم کتاب، آرایه های ؛ ایهام و کنایه را در ذهن می آورد. ایهامی در" بی شین" که یک وهم آن عامیانه ی بنشین است و خود، کنایه ای از دست برداشتن. و وهم دوم، کلمه ی بی شین شاه، آه است. که باز کنایه ای از درد آور بودن یک حاکم بی شکوه شین! شاهی که دیگر شکوه ندارد.

نمونه ای از نثر کتاب:

               ...تیغ جرّاحی شکم شاهانه ات را می شکافد و ردّی از مایعی لزج بر جا می گذارد. چنگک فلزی لبه های زخم را به عقب می کشد و حفره ای کبود در شکمت دهان باز می کند. طحالت مثل یک زندانی فراموش شده پناه برده به دیواره ی دیافراگم؛ درست زیر قفسه ی سینه، چسبیده به جدار شش ها. توده گوشتی که شصت و یک سال انجام وظیفه کرده خون ترا از رگ آئورت تحویل گرفته در هزاران مویرگ به چرخش درآورده، مواد سمّی راتصفیه کرده... هر صد و بیست روز یک بار خونت را کاملاً عوض کرده و اکنون تبدیل شده است به زائده ای مزاحم، عضوی اضافی، به شدّت متورّم، حجمی قهوه ای و سیاه، قارچی گندیده، کدویی کپک زده  به وزن یک کیلو و نهصد گرم.... (ص/7 شاه بی شین)

        ... صدای ناله ی یکی از دستگاه ها بلند می شود؛ فشار خونت پایین افتاده و باید خون بیشتری به تو برسانند. صورتت به زردی می زند اما هیچ نشانه ای از درد و ناراحتی در آن به چشم نمی خورد. مثل تمام سالهای پادشاهی که با وجود تمامی دردها و مصیبت ها، خود را خونسرد و آرام نشان می دادی. همچون خوشبخت ترین موجود روی زمین. در حالی که اکنون چون یتیم ترین پادشاه جهان روی تخت اتاق عمل خوابیده ای و تمامی چرکابه های ملی و میهنی در اندرونت رسوب کرده. چرا که به عنوان آخرین پادشاه،تمامی عارضه های موروثی سلسله های پادشاهی جلالت مآب این سرزمین باستانی را به ارث برده ای... (ص/9 همان)

پژوهش سرای دانش آموزی تعلیم و تربیت الیگودرز

بهمن/1391